مدیرتان را از تخلف دوستتان آگاه میکنید یا به او وفادار میمانید؟
فرض کنید یکی از دوستان نزدیکتان در محل کار به شما میگوید که گزارشهای مالی را جعل کرده و از قِبل آن کلی پول به جیب زده است. شما سر دوراهی سختی قرار میگیرید: میتوانید مدیرتان را از تخلف او آگاه کنید یا میتوانید به دوست خود وفادار بمانید و سکوت کنید. کدامشان به لحاظ اخلاقی عادلانه است؟
جوابش ساده نیست. «آیک سیلور»، استادیار بازاریابی در دانشکده کلاگ، در تحقیقات جدیدش با نام «اسطورههای اخلاقمدار، اما دوستان به درد نخور؟» به این بدهبستانهای اخلاقی پرداخته است.
او و دو همکارش از دانشگاه شیکاگو و کرنل، چند مطالعه انجام دادهاند تا جواب این سوال را بیابند که ذهنیت مردم درباره کسی که همکارش را لو میدهد، چیست؟
عدم اخلاقمداری ولی وفادار
در این مطالعات مشخص شد کارکنان شرکتها، کسی را که همکارش را بهدلیل ارتکاب تخلفات غیراخلاقی مثل دزدی، لو میدهد، صرف نظر از این که او دوستش بوده یا آشنایش، فرد اخلاقمدارتر و بهتری میدانند.
فردی که راز را در دلش نگه میدارد از نظر کارکنان آنقدرها هم اخلاقمدار نیست، اما وفادارتر تلقی میشود و نکته جالبتر از همه این است که افشاگران، گزینههای موردپسند کارفرماها برای استخدام هستند. بهباور کارفرمایان، عمل لو دادن همکار، حتی اگر او از دوستان نزدیکش بوده باشد، یک نشانه است که او میتواند یک نیروی کار خوب باشد.
اما تبصرههایی نیز وجود دارد. اگر افشاگر برای اقدام خود یک انگیزه پنهان داشته باشد، مثلا از همکار متخلفش خوشش نمیآمده، آن وقت دیدگاه دیگران نسبت به او چندان مثبت نیست، چون ممکن است اقدامش را ناشی از خصومت شخصی تلقی کنند.
بهعلاوه، اگر تخلف بهدلیل ناتوانی یا ضعف کارمند باشد و نه انحراف او، امتیازی که از نظر اخلاقمداری به افشاگر داده میشود بهمراتب کمتر است؛ چون از نظر ناظران، افشای نقصهای حرفهای یک همکار هیچ فایدهای ندارد.
عدالت از وفاداری ارزشمندتر است
نتایج این تحقیقات، برای کارکنانی که در این موقعیتهای سخت قرار میگیرند پیامهایی دارد. از نگاه دیگران، از جمله تیم منابع انسانی، عدالت به مراتب ارزشمندتر از وفاداری است و کسی که پا پیش بگذارد، معمولا مورد ستایش است.
این تحقیقات، پیامهایی نیز برای کارفرمایانی دارد که به دنبال ایجاد یک فرهنگ عادلانه و مبتنی بر صداقت در محل کار هستند.
سیلور میگوید: «سازمانها عمدتا به دنبال ایجاد وفاداری میان کارکنان هستند و معمولا به همین منظور از جملاتی مثل ما یک خانواده هستیم، استفاده میکنند. چنین ادبیاتی میتواند باعث شود کارکنان هنگام تصمیمگیری برای افشای رفتار بد، وفاداری را بیشتر لحاظ کنند.»
نویسندگان این تحقیقات همچنین تاکید کردند که شاید بهتر باشد از این به بعد، افشاگران را بیشتر درک کنیم.
در ارتباط با مطالب بالا دیدن مستند فاخر عباس کیارستمی با عنوان قضیه شکل اول، شکل دوم خالی از لطف نخواهد بود. تقابل معلم و دانشآموزان برای موضوع هنجار شکنانه در کلاس درس و دیدگاههای متفاوت مبنی بر همبستگی، فردیت، تکلیف، خیانت، صداقت، مصلحت، حفظ نظم، مقاومت و عصیان و... چهرههای شاخص سیاسی، هنری، اجتماعی و... به عنوان داوران و قضاوتکنندگان موضوع که در بازه زمانی دوران قبل و پس از انقلاب جمهوری اسلامی ایران حضور فعال داشتند.
شاید شایسته آن باشد که دانشآموزان نباید فرد خاطی را لو دهند و وفاداری خود را به عنوان یک اجتماع حفظ کنند ولیکن از همین قدرت ناشی از وفاداری به جمع باید برای اصلاح فرد خاطی استفاده کنند و اگر منافع دسته دانشآموزان به عنوان سیستم اول با منافع دسته معلمان به عنوان سیستم دوم در تعارض باشد؛ عادلانه آن است که به موجب اخلاق انتخاب نظر سیستم اول و یا سیستم دوم انجام گردد.