فتح دو روزه اصفهان به دست طالبان افغانستان
پنجشنبه سیام مهر 1101 هجری شمسی شورش محمود افغان از طایفه غلجیهای قوم پشتون ساکن قندهار برای سلطه بر شاه سلطان حسین آخرین پادشاه صفوی به وقوع پیوست و زمینهساز سرنگونی صفویان گردید.
خواندن تاریخ تجارب بسیار خوبی را در اختیار ما قرار میدهد که استفاده از آنها میتواند چراغ راه آینده ما باشد، ولیکن مقایسه زمان کنونی با 300 سال پیش شاید قیاس چندان مناسبی نباشد وقتی بدانیم که در آن دوره ایران شرایط کاملاً متفاوتی اعم از موارد زیر با دوره کنونی داشته است؛
الف) نیروی نظامی ضعیف و سقوط اخلاقیات در نظامیان و کاهش تدریجی انضباط و جانشین شدن دشمنی و حسد میان سران قدیم و جدید سپاه
ب) بیاعتبار شدن وحدت میان پادشاهی و مذهب
ج) درهم ریختن توازن میان ممالک
د) قدرت یافتن حکومت پشت پرده و نفوذ ملکهها و خواجهسرایان در امور سیاسی و اداری کشور
هـ) فساد و عشرت بارگی درباریان و در رأس آنها پادشاه و ناآگاهی او از اوضاع کشور
و) حرم پروردگی شاهزادگان و محروم ماندن آنها از تربیت سیاسی و اجتماعی
ز) تحقیر و خوار انگاشتن مردم و فاصله عمیق بین حکومت و مردم
ح) رواج مصرف الکل و حشیش در جامعه
ط) تغییرات اقلیمی به همراه خشکسالی و قحطی و کمبود مواد غذایی تا جائیکه مردم به خوردن موش و گربه وحتی اجساد انسانی روی آورده بودند.
ک) شیوع بیماریهای مختلف همچون سفلیس
و....
لذا در ادامه این مقاله سعی بر واکاوی موضوع افغانستانیهایی با عنوان مهاجر، آواره، پناهجو، درمانده و ... است.
بخش اول: (آنچه میگویند)
این روزها موضوع حضور پناهندگان و مهاجران افغانستانی در ایران بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است و دیدگاههای متفاوتی را در سطوح مختلف از جامعه به وجود آورده که موارد ذیل به نقل از سایت انصاف نیوز بخشی از آنها است؛
* متاسفانه یک انتقال جمعیت در حال شکلگیری است. یک سوم جمعیت افغانستان به ایران انتقال داده شده است. واژه مهاجرت اینجا معنی ندارد. چرا که با ورود میلیونی بدون ضابطه باید گفت انتقال جمعیت و نه مهاجرت... اینکه چرا دولت داره این کار رو میکنه بسیار مهمه…. متاسفانه وزارت کشور در برابر انتقادات گسترده مردم ایران بیتوجه است.
* بزرگترین لشگری که در سوریه و عراق مقابل داعش جنگید همین افغانهای ساکن ایران بودن... چقدر زود فراموش میشه خوبیها، کمی قدر بدونیم لطفا نکات مثبت رو هم بگین بعد سبک سنگین کنید در ضمن مثل اینکه بودجه خوبی هم از طرف سازمان ملل در قبال این مهاجرین دریافت میکنیم.
* هیچکس به فکر نیست عدهای افاغنه به جد مظلوم واقع شدهاند و عدهای هم مافیای مواد مخدر و فحشا مافیای ضایعات و… اداره میکنند. ۵ ساله چه از طریق اتباع چه از طریق وزارت کشور و چه نهادهای امنیتی پیگیر بودم ولی گوش شنوایی وجود نداشت با شناسایی و صدور کارت شناسایی کارت بانکی و سیم کارت هم کنترل برای آنان راحتتر است و هم میتوان از درآمد آنان مالیات و عوارض گرفت و هم با تلفن دسترسی داشت. چه دستانی در کار است نمیدانم. قبلا میگفتیم بهخاطر مشارکت عدهای در لشگر فاطمیون است ولی حالا چی میگویند زمانی که اشرف افغان به ایران حمله کرد تا اصفهان آمدند بی دردسر ولی الان کل ایران را گرفتند و اقوام بهخصوصی پاتوقهای معلومی دارند تهران میدان شهیاد، اصفهان میدان شاه، و… افرادی در ضایعات داریم که صدها و هزاران تن ضایعات فلزی معامله میکنند. فردیست پزشک قلب هست ولی ضایعات معامله میکند آدم هست چهار پنج خونه دارد و ….
* متاسفانه این گفتهها بر اساس حس مهاجرستیزی است که در ترکیه و اروپا شکل گرفته بود و اکنون به ایران رسیده است. انصاف نیوز باید انصاف کنار بگذارد و تریبونی علیه مهاجران شود، اما دردی است که ایرانیها در خارج از آن رنج میبرند.
* اتباع محترم افغان نیروی کاری فعال وجوان وارزان هستندکه باوجود جمعیت میلیونی هنوز با کمبود کارگر مواجه هستیم. شخصا یک باغ سیب در آذربایجان دارم که دو ساله دوتا کارگر بومی ومطمن پیدا نمیکنم تا کارهای باغ را انجام دهند و متاسفانه دولت اجازه نمیدهد افغانیها از قزوین به اون ور برن برای کار
* تا بوده همین بوده! در بحرانها افغانیها خودی هستند و در خوشیها ناخودی! هنوز از سوریه دارند شهید افغانستانی میآورند.
* الان که جنگی درکشور افغانستان نیست و تورم تو کشورشون صفره چه دلیلی داره ایران تو این شرایط اقتصادی چند میلیون مهاجر و وارد کشور کنه مهاجرانی که با آمدنشون به ایران باعث بیکاری ناامنی و بالا رفتن قیمت مسکن و اجاره خونه شدن!
* افغانستانی ها برادران ما هستند، قدمشان به روی چشم
* این مصاحبه یک سویه با تاکید بر امنیت مزخرف محض است وقتی که با شرایط مهاجرت آلمان و کانادا یا حتی ترکیه مقایسه بشه! وقتی به قدرت زبان فارسی و هم پیمانان همزبان فکر کنید اینجا یک قدرت منطقهای نیرومند شکل میگیرد ...
* چطور برای لبنان و فلسطین و عراق و... داریم، برای همزبانهایمان نداریم، وقتی گذاشتیم دولت افغانستان سقوط کنه باید فکر اینهاشو میکردیم. همانطور که اگه دولت عراق سقوط میکرد و ما نگذاشتیم. مگه دنبال افزایش جمعیت نبودین؟ اینم افزایش جمعیت
* علاوه بر جنوب تهران، بالای ۷۰ درصد سرایدارهای باغها، ویلاها، منازل، آپارتمانها و مجتمعهای مسکونی کوچک در تهران و حومهی شمال و غرب و شرق نیز دست افغانهاست... حالا خودتون حساب امنیتش رو بکنید!
* اکثر اتباع افغانی که از مرز رد میشوند با هماهنگی و سازماندهی شده میآیند.
* افغانها ایران و بدون جنگ تصاحب کردن. امروز فردا مارو از ایران بیرون میکنن آواره میشیم.
* چون ایرانیها کار نمیکنند، چارهای نیست باید از نیروی افغانی استفاده کرد؛ وجدانا قضاوت سطحی نکنید کارگر ساختمانی ایرانی راندمان کاری نداره، کارگر ایران نظافت چی کار میکنه؟ کلاه خودمون را قاضی کنیم.
* چرا از این حرفهای بیارزش میزنید پس این همه ایرانی که تو اروپا و آمریکا زندگی میکنن چی؟ همهشون باید اخراج بشن یا اتباع کشورهای عراق و سوریه و افغانستان و آفریقایی که به اروپا رفتن همهشون باید اخراج بشن این حرفها رو نزنید.
* هرشخصی غیر قانونی وارد یه کشور دیگه بشه چه برا کار چه برا زندگی اون مهاجر حساب نمیشه یه مجرمه چرا این افغانها جرات ندارن برن دوبی اگه یکی تونست بره دوبی یا قطر یا بحرین
* این افغانهراسی نیست. پذیرش پناهنده توسط هرکشور باید با قاعده باشد اینک که امارات اسلامی تحکیم و ثبات پیدا کرده افغانها باید به کشور خود برگردند و نگذارند آنجا پشتونستان شود و همان افغانستان باقی بماند اگر نمیخواهند به کشور خود برگردند بهترین مکان روسیه است اینک روسیه تابعیت به مردانی میدهد که با دختران مجرد بیشوهر روس ازدواج کنند برای اینک ذهنیت تهدید نباشد باید تعادلی بین پذیرش پناهنده باشد مثلا تعدادی سیاهپوستان مهاجر تعدادی از اروپا تعدادی هم از جاهای دیگر یک میلیون افغان در تهران و یک میلبون در مشهد اشتباه بزرگ است.
* این گزارش یا یک شوخی تلخ است – یا بخشی از یک قصه در یک ناکجاآبادی در سودان و یمن است و اصلآ دلم نمیخواهد باور کنم که این وضع در کشور من است! چگونه میتوان باور کرد که 10 درصد جمعیت کشور از اتباع غیر مجاز هستند و با قوانین و امیال خودشان درون ملت و کشور خود را جا زده باشند! چقدر مملکت ما بیصاحب شده است! دست بر هر چیزی میگذاری، درد است و فلاکت و بی صاحبی! چه باید بکنیم؟
* مهاجرت بی رویه مهاجرین غیر قانونی افغانی به ایران خطرات امنیتی و هویتی برای ایران عزیز دارد زیرا: ۱. ایران کشوری با هویت شیعی است و مذهب حقه شیعه و آیین ها و مظاهر شیعی مانند عزاداریهای محرم در خون مردم ایران است اما اکثریت جمعیت افغانستان سنی هستند و این مهاجرت بیرویه افغانها ترکیب جمعیتی را بنفع غیر شیعیان برهم میزند و هویت شیعی ایران رو تضعیف میکند و علاوه بر این هویت ایرانی ما نیز تضعیف میشود زیرا در سرزمین ما ایران جمعیت بزرگی غیرایرانی با فرهنگی متفاوت پدیدار میشود که هویت ملی و ایرانی ما را به طرق مختلف تهدید میکند ۲. خطر امنیتی مهاجرین افغانی نیز بسیار است فرض بگیرید بین ایران و افغانستان جنگی در برگیرد در اینصورت حاکمان افغانستان میتوانند روی میلیونها افغانی داخل ایران حساب بازکنند و افغانهای داخل ایران نیز انگیزه لازم برای کمک به حاکمین کشورشان را به دلیل احساسات ملی که در جنگ تحریک میشود دارند ۳. همچنین حضور مهاجرین افغانی در ایران به دلیل اینکه افغانستان مستعد رشد گروهای تکفیری و وهابی است بسیار خطرناک است بطور مثال تروریست عامل حمله تروریستی در حرم امام رضا علیه السلام یک وهابی افغانی بود مسؤولین امر اگر ذرهای به مذهب حقه شیعه و کشور عزیزمان ایران غیرت و تعصب دارند باید هرچه سریعتر جلوی مهاجرین غیر قانونی افغان را بگیرند.
* انصافا، انصاف نیوز منصفانه ننوشته است، حجم عظیم از جمعیت در این محلات تهران به دلیل وجود شهرکهای صنعتی است که چون بردههای قرون وسطی به بیگاری گرفته شدهاند و جان و جوانیشان زیر دندههای چرخ تولید خرده شده و میشوند بدون هیچگونه امتیاز و با ترس و بیم از کار و صاحبکار و پلیس، خبر نگار خود میداند که هنوز وزارت کشور ایران واژه نیافتهاند که این مجموعه را چه صدا کنند: مهاجر، آواره، پناهجو، درمانده. ایشان بهتر بود هم مینوشت که ۹۰ درصد نیروی انسانی شهرکهای صنعتی اطراف تهران را افغانستانیها تامین کردهاند. بدون بیمه، بدون امتیازات انسانی، بدون حقوق کافی و بدوی و ... باید مینوشت که چرخه تولید مادر ایران مستقیما با این اتباع در ارتباط است که اگر یک روز نباشند نانوا بدون آرد میماند سفره از سبزی و میوه خالی است. انصافا بیانصافی است که خبرنگار به کشورهای آمریکا و کانادا و…. سفر کند و بخواهد گزارش راجع به دو ملت تهیه کند ولی شهردار و استاندار و نماینده مجلس ملتی را ببیند ولی از دیگر ملت را نبیند. انصافا بیانصافی است که خبرنگار جیب ورودی اتباع را ببیند ولی خروجی آن را ندیده قضاوت کند. انصافا بیانصافی است که خبرنگار سخن از شورش بالقوه بزند ولی حمایت بالفعل مدافعین نظام را نبیند. انصافا بیانصافی است که خبرنگار ۳ هزار میلیار تومان صرف دلار ۵۰ هزار را ببیند ولی ۳۰۰۰ هزار شهید که فقط در دوران دفاع در برابر صدام فی سبیل الله تقدیم شدهاند را نبیند. انصافا بیانصافی است که ….
* بیست میلیون افغانی تو ایران هست در حالیکه بیست میلیون ایرانی در فقر مطلق هستند افغانیها باعث بیکاری و گرانی مسکن و کالاها شدند و بیشترین جرم و جنایتهارو مرتکب میشن همشون باید اخراج بشن چیزی به اسم افغانی قانونی وجود نداره
* خبرگزاری توقیفی انصاف نیوز که به دلیل تولید اخبار زرد و غیر حرفهای و خیلی از مزخرفات دیگه که توقیف شده بود برای دیده شدن یه عده نو خبرنگار غیر حرفهای استخدام کرده تا از شونه مهاجرین با اخبار راسیستی و ضد مهاجرتی بالا برن بلکه جبران مافات بشه ...
* این فقط نوک کوه یخ حضورمیلیونها افغان هست تا اعتراض کردیم گفتند نژاد پرست هستید. دستهایی باید پشت پرده این حجم افغان در ایران باشد. راستی سود حضور آنان چیست؟ با فرهنگی دُون ومتحجرانه درنهایت بیسوادی و بدون سرمایه فقط سربار ایرانیها شدهاند.
* به کجا باید زنگ بزنیم شکایت کنیم واقعا؟ صاحاب نداره مملکت؟ باعث مشکلات فرهنگی، ناامنی در امنیت غذایی، چه امنیت روانی، امنیت اجتماعی شدن و...جوری تعدادشون زیاده که انگار قضیه مهندسی شده است.
* از اون طرف هم بگو ایران بابت هر افغانی چقدر میگیره.
* حساب کردی روزی چقدر ارزش افزوده به اقتصاد ایران میافزاید یا نه فقط از دیده تنگ و عصبیت جاهلیت نژادی نگاه کردید؟
* راه حل فقط و فقط اخراجه
* من هم مخالف حضور بیضابطهی این حجم از جمعیت افغانستان هستم؛ اما نظافتچی منزل بنده یک فرد افغان است. در یک روز با ساعتی ۷۰ هزار تومان کل منزل را میسابد. اگر هموطنم بتواند همین کار را با ساعتی صد تومان انجام دهد لحظهای شک نمیکنم و کار را به او میسپارم. اما افسوس...
* این هفته برای کاری سفری به تهران داشتم، خدا شاهده در مترو و خط واحد تقریبا نیمی از مسافرها افغانی بودن، در ایستگاههای جنوب شهر مثل شهر ری و در بازار انگار وارد افغانستان شده بودم. حتی فروشگاههای لباس و رستوران افغانی هم دیدم. آدم متعصبی نیستم ولی این حجم از افغانی دیگه مهاجرت و... نیست رسما زنگ خطری هستش برای امنیت این مملکت.
* حداقل حضور افاغنه رو باید تو هر شهری محدود کنن به تعداد خاصی. چرا از مترو و خطوط اتوبوسرانی که با پول مالیات و سهم من ایرانی درست شده افغانیها با همون پول بلیط من باید استفاده کنن.
بخش دوم: (نکات قابل تامل)
* اگرچه سالانه بیش از 30 هزار میلیارد تومان هزینه نان، گاز، برق، حمل و نقل عمومی، بهداشت و درمان و ... مهاجرین افغانستانی در ایران میگردد ولیکن باید درنظر داشت که افغانستانیها هم برای امور بهداشت و درمان، حمل و نقل و... هزینه پرداخت میکنند و در نگاه کلی اقتصاد باید این موضوع را در نظر گرفت که ارزیابی در ترازی از منافع و هزینهها انجام شود. مثلاً اگرچه افغانستانیها فرزندان خود را با پرداخت هزینههای مربوطه اگرچه کم به ثبتنام مدارس در میآوردند ولی از سوی دیگر همین افغانستانیها حاضر به دفن زبالههای بیمارستانی در منطقه آرادکوه میشوند.
* خروج کامل و سریع نیروهای امریکایی از افغانستان به تاریخ دوشنبه 8 شهریور سال 1400 و به دنبال توافقنامه صلح افغانستان که بین امریکا و گروه طالبان در دوحه قطر اتفاق افتاد، فرضیه آنکه طالبان دوست دشمن دیرینه ماست و همچنین تا امریکا نخواهد، هیچ اتفاقی برای شکلدهی مناسبات منطقهای غرب آسیا (خاورمیانه) نمیافتد را بیشتر میکند. وقتی سالانه بیش از 1000 میلیارد تومان آب توسط مهاجرین افغانستانی در ایران مصرف میگردد درحالیکه طالبان به عنوان حکومت فعلی در افغانستان حاضر به پرداخت حقابه هیرمند نیست تایید کننده وجود چنین دشمنی است.
* بر اساس برآورد آژانس پناهندگان سازمان ملل، تعداد افغانستانیهای پناهنده و مهاجر در ایران سه میلیون و چهارصد هزار نفر میباشد. اگر آمارهای غیر رسمی و اتفاقات اخیر در به قدرت رسیدن طالبان را هم در نظر بگیریم این جمعیت فراتر از ده میلیون نفر نخواهد بود.
* اگر جمعیت ایران را بر اساس آخرین سرشماری تقریباً 80 میلیون در نظر بگیریم و جمعیت افغانستانیها را هم به میزان 10 میلیون به آن بیفزاییم، درصد جمعیتی افغانستانیها به کل جمعیت 12.5 درصد خواهد بود، درحالیکه از جمعیت 9.2 میلیونی امارات متحده عربی، 8.7 میلیون خارجی و تنها 1.4میلیون تن اماراتی هستند؛ یعنی ۸۸ درصد جمعیت این کشورمهاجر است. همچنین از 2.6 میلیون جمعیت قطر، 2.3 میلیون، مهاجراند. در برخی منابع رقم اتباع خارجی قطر، ۸۸٪ تخمین زده شدهاست. هم چنین درصد مهاجران در بحرین، کویت، عربستان و عمان به ترتیب ۴۵٪ ۶۵٪، ۳۸٪ و ۵۵٪ میباشند. (ماخذ: حاجیانی، ابراهیم؛ مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه) پس عملاً موضوع تعداد مهاجرین نیست بلکه ساماندهی آنهاست.
* سیاست حاکمیت ایران از سال 1380 مبتنی بر سکونت مهاجرین در استانهای مرکزی بوده است و آمایش جمعیتی گاهی برای افغانستانیهای ایران خطای افزایش شمار آنها، به دلیل مشاهده بیشترتراکمشان در برخی از شهرها را به وجود میآورد.
* اکثر مهاجران و پناهجویان افغانستانی از اقوام مورد ظلم واقع شده توسط طالبان بهعنوان یک جریان اسلامگرای متعلق به قوم پشتون میباشند. هزارهها، ازبکها، تاجیکها و ... و حتی تعداد کمی از پشتونهای مخالف با جریان حاکم در افغانستان، ترکیب قومی این مهاجران را تشکیل میدهد پس عملاً سه دلیل اصلی مهاجرت این افراد عبارت است از؛
الف) جستجوی فضایی مناسبتر برای یافتن کار و درآمد بیشتر در مقصد
ب) جستجوی فضایی مناسبتر برای دسترسی به امنیت و آرامش در مقصد
ج) فرار از خانه و کاشانه به دلیل نداشتن امنیت شغلی-درآمدی، بستهتر بودن فضای زندگی در مبدأ
* جابجایی جمعیت همچون جابجایی جریانهای هوایی سرد و گرم در طول تاریخ و با دلایل مختلف به وقوع پیوسته است.
* نسل زد ایران در برخورد با همسالان افغانستانی خود برخلاف نسل ایگرگ درخصوص تفاوتهای نژادی حساسیت خاصی ندارد.
* افغانستانیها نیروی کار با وجدان، سختکوش، اطاعتپذیر و... با هزینه مقرون به صرفه میباشند که برای فضاهای کسب و کار و کارفرمایان از جذابیت برخوردار میباشند. همچنین نرخ بیکاری موجود در ایران بیشتر متعلق به قشر تحصیلکرده است درحالیکه مهاجرین افغانستانی برای انجام مشاغل ساده و کارگری به کار گرفته میشوند.
* برخلاف کشورهای حاشیه خلیج فارس که نیروهای بنگلادشی، هندی، پاکستانی و ... تامین کننده نیروی کار مورد نیازشان میباشد، در ایران به دلیل تشابهات فرهنگی و به خصوص زبان مشترک فارسی شرایطی بهتر برای تعامل بین ایران و افغانستان را به وجود اورده است.
* بالا بودن نرخ جرم و جنایت افغانستانیها برخلاف تبلیغات گسترده پروپاگاندا و پوپولیستی در فضای مجازی و بر اساس آمار سازمان زندانها و ... به دور از واقعیت است ولیکن انجام کوچکترین خلافی توسط آنها به دلیل قرار گرفتن در جامعه اقلیت نمود بزرگی خواهد داشت و اصولاً رعایت اخلاقیات چیزی فراتر از مسائل قومیتی است و نیازمند فرهنگسازی میباشد.
* تولیدات سمعی، بصری و مکتوب حسین دهباشی در خصوص افغانستان و افغانستانیها تاثیر بسزایی در رویکرد و دیدگاه مردم عادی و پژوهشگران این عرصه داشته است.
* به نظر میرسد در مورد افغانستانیها باید کمی از بطن قضیه و جزییات خارج شد و از کوه کنار موضوع بالا رفت و از بالا به منظره نگاه کرد، افغانستانیها دقیقاً به اندازه ایرانیها میتوانند در ایجاد معضلات و مشکلات اخلاقی و اجتماعی و ... نقش داشته باشند و اگر ایرانیها خود مقید به رعایت اخلاقیات نباشند نمیتوان از اتباع دیگر این موضوع را انتظار داشت.
* افغانستانیها با قرار گرفتن در یک سیستم شناسایی قوی همواره شهروند درجه دو محسوب خواهند شد.
* افغانستان، ورای آنکه چه نوع حکومتی بر آن حکمفرماست، همواره دچار سه مشکل هویتی بوده است:
الف) هویت دولت (state identity) افغانستان به عنوان یک دولت همواره دچار مشکل بوده.
ب) هویت نظام (state identity) کمتر زمانی است که شاهد باشیم حاکمیتی که در کابل مستقر است بر تمام افغانستان حکمرانی کند.
ج) هویت ملی (national identity) مفهوم افغانستانی به عنوان یک ملت و کلیت جمعی مبهم است. واژه افغان یا اوغان به معنای پشتون است، اما اقوام دیگر مانند تاجیکها، هزارهها، هراتیها، ترکمانان، ازبکها، سادات، قرلقها، نورستانیها و قزلباشها به رسمیت شناخته نشدند.
* ایدئولوژی رادیکال طالبان، چه در پاکستان و چه در افغانستان از سه آبشخور تغذیه میشود: نخست مکتب دیوبندی هندی، دوم مکتب سلفی خاورمیانهای و سوم سنتها و رسوم محلی قوم پشتون که تحت عنوان پشتونوالی مشهور است و لحاظ این موضوع در شناخت و ساماندهی هرچه بیشتر مهاجران افغانستانی به ایران نقش کلیدی دارد.
بخش سوم: (چه باید کرد)
الف) انسداد فیزیکی مرزها
ب) اخراج پناهجویان
ج) شفافسازی بهتر و بیشتر در خصوص اخبار مغرضانه، هراس انگیز، اهریمنساز، یارگیری و حامیگیری سیاسی-مذهبی و ... همچون ورود و خروج افغانستانیها و یا زاد و ولد و ....
د) دقت بیشتر مسئولین در صحبتها و اعلام نظرات خود پیرامون موضوع
هـ) ساماندهی و کنترل اتباع خارجی در یک طرح سریع و جهادی
و) ایجاد اردوگاههای مرزی برای جلوگیری از ورود غیرقانونی
ز) هماهنگی هرچه بیشتر بین تصمیمسازان کشور برای تبدیل تهدید پیشرو به یک فرصت طلایی
ح) ایجاد فضاهایی برای انجام گفتگوی عمومی پیرامون موضوع مهاجران افغانستانی
و) ترکیبی از اقدامات فوق
بخش چهارم: (دغدغههای کارزاری)
درخواست سختگیری در جهت بازگشت اتباع غیرمجاز به کشورشان
درخواست جلوگیری از ورود و افزایش جمعیت مهاجرین افغان
درخواست قطعی ممنوعیت شهر میمه از مهاجر پذیری اتباع افغانستان
اعتراض به حضور بیرویه اتباع خارجی در شهر دلیجان
مخالفت مردمی با به رسمیت شناختن امارت طالبان
اعتراض به حضور بیرویه اتباع خارجی در شهر نیمور
درخواست بازگرداندن اتباع غیر قانونی افغانستانی و سختگیری در ورود غیرقانونی آنان
درخواست بررسی و بازنگری در قوانین دریافت تابعیت اتباع خارجی
درخواست عدم استخدام اتباع بیگانه بهعنوان سرایدار
درخواست نظارت و سختگیری بر بازار کار اتباع در ایران
بخش پنجم: (موخره)
کشور ایران از سال 1101 هجری شمسی تا 18 اسفند سال 1114 هجری شمسی مصادف با هشتم مارس 1736 میلادی که مصادف با تاجگذاری نادرشاه در دشت مغان و خروج کامل بیگانگان از وطن است، بالغ بر 13 سال در تصرف بیگانگان و شورشیان داخلی بوده است.
نکته جالب و تأملبرانگیز در این حوادث حدودا 14ساله این است که توده مردم در دشت مغان با نادر قلی بیعت و او را شاه ایران معرفی کردند؛ اما همه این اقدامات ظاهری و قلوب اکثر مردم ایران خواهان ادامه سلسله صفویه بود. جای بسی تأسف است که اقدامات نادر در یکی از پیچیدهترین زمانهای حساس کشور که منجر به نجات ایران از تجزیه حتمی شد، نتوانست علاقه ایرانیان را از حکومت صفویه بکاهد.
آزاد سازی اصفهان به دست نادر و به دنبال آن محاصره قندهار در ادامه غلبه کامل بر هوتکیان افغانستان برگ جدیدی در شکلگیری مناسبات گذشته تا کنون قوم بختیاری را به وجود آورده که خود جای تاملی جداگانه دارد.
دانلود نشریه الکترونیک علمی و تخصصی بنیاد اندیشه با موضوع مطالعات سیاسی و حکومتداری افغانستان
فهرست:
دشواریهای کار علمی در افغانستان
نمودهای سکولاریزاسیون در افغانستان
ثبات منطقهای و امنیت افغانستان در پرتو صلح دموکراتیک کانتی
دینورزی در عصر سکولار
واکاوی دیدگاهها و مبانی نظری توماس هابز در فلسفهی سیاست و گفتمان حقوق بشر
تاثیر شخصیت بر رفتار سیاسی؛ مدلی برای انتخاب سیاسی عقلانی
فلسفه سیاسی در اندیشه افلاطون و فارابی
سیاست خارجی افغانستان در بستر نظمهای معنایی-جغرافیایی
لزوم یک برنامه افراطیتزدایی در افغانستان
واکاوی جنبش روشنفکری در افغانستان
زیمههای شکلگیری افراطگرایی، با تاکید بر طالبان
تبارشناسی بحران هویت ملی در افغانستان
بررسی عوامل اجتماعی – فرهنگی مرتبط با هویت قومی دانشجویان دانشگاه تعلیم و تربیه کابل
وحدت ملی و امنیت داخلی افغانستان
حکومتداری خوب و جایگاه آن در افغانستان
حکومت پاسخگو
وضعیت حکمرانی در افغانستان
وضع دولت فرانسه و عقیده عمومی رایج اینست که هرگونه نشانه تظاهر به اعتقادات دینی اعم از (پوشش یا نهاد) در ارتباط با هر دینی مخالف سیستم لائیسیته ( Laicite) فرانسه میباشد.
شیراک در دسامبر ۲۰۰۳ گفت که این مسائل [تظاهر به اعتقادات دینی] ناقض جدایی دین از سیاست است و باعث افزایش تنش در جامعهای چون جامعه فرانسه میشود که فرهنگهای متعددی در آن وجود دارد. مسأله حجاب مسلمانان پس از آنکه چند دختر از برهنه کردن موهای سرشان در کلاس سرباز زدند در حدود سال ۱۹۸۹ تاکنون به یک مساله بحث برانگیز و جنجالی در فرانسه تبدیل شده است.
مواردی که توسط قانون ممنوع اعلام شده است، شامل: حجاب مسلمانان، نماد ویژه یهودیان و یا صلیب بزرگ مسیحیان میباشند. اما در حقیقت آنچه که در عمل اجرا میشود فقط ممنوعیت استفاده از حجاب و علائم دینی مسلمانان است که این خود نشان دهنده ماهیت ضداسلامی و صهیونیستی دولت فرانسه است.