حزب اللهی صورتی
«اما گفتمانی که به آن باور داریم اقتضائاتی دارد و گاهی میطلبد که ما حماسی و جهادی زندگی کنیم؛... به برکت خونی که ریخته شد ما یک تکان جدی خوردیم که یا باید آن حرفها را ببوسیم و کنار بگذاریم، ببخشید شاید توی دوربین من نباید این حرف را بزنم، ولی اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند از ایران برود. برود همان جاهایی که همان رفاه و همان مدل زندگی را دارد و اگر اعتقاد داریم به نظرم باید جدی به میدان بیاییم. به نظرم امروز نشان دادیم که همه ما ایرانیان به یک مدل زندگی سلحشورانه احتیاج داریم و آن مدل را نیاز داریم.»
{زینب ابوطالبی مجری شبکه افق، برنامه روز تشییع شهید حاج قاسم سلیمانی}
عذرخواهی زینب ابوطالبی در واکنش به انتقادهای وارده شده پیرامون سخنانش
با پایان یافتن ریاست جمهوری حسن روحانی عملاً جریان اصلاحطلبان به شدت کمرنگ شد و با روی کار آمدن اصولگرایان بحث خالصسازی در میان آنها شدت گرفت. سید ابراهیم رئیسی با حمایت جبهه پایداری انقلاب اسلامی که راستترین حزب اصولگرا است به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد و از سوی دیگر محمدباقر قالیباف به ریاست مجلس شورای اسلامی دست پیدا کرد. خالصسازی در ابعاد مختلف نمایان شد؛ منصوره معصومی اصل در یک برنامه تلوزیونی با عنوان «این مملکت مال حزب اللهیهاست» به نوعی دیدگاه خالصسازی را اشاعه داد و ترویج و اطلاق واژگانی همچون حزب اللهی صورتی، مذهبی لاکچری و.... که در واقع بیانگر تساهل و تسامح و گهگاه اباحیگری به معنای سهل انگاری دیندار در حوزههای فردی و اجتماعی است شکل گرفت. خوانش جدید از دین و مذهب برای تئوریزه کردن عملکردی که با دین منافات دارد. همانطور که علی شریعتی در کتاب مذهب علیه مذهب به بررسی چرایی گرایش افراد به ادیان و مذاهب دروغین میپردازد بعنوان مثال برای مشروع کردن مال نامشروعی که کسب شده افرادی به برگزاری انواع مراسم و توزیع نذورات در بین مردم روی میآورند.
اما در پایان رهنمودهای رهبری درخصوص حزب اللهی بودن و حزب اللهی عمل کردن {فیشهای حزب اللهی} و مفهوم خالصسازی به نوعی چراغ راهنمای مسیر است؛
یک سؤال دیگر این است که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو. خلوص که شما مطرح میکنید - که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عدهای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم - چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم. در صدر اسلام، خوب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّبنکعب بود، عمار بود، کی بود، کی بود؛ اینها درجهی اول و خالصترینها بودند؛ عدهای دیگر از اینها یک مقداری متوسطتر بودند؛ یک عدهای بودند که گاهی اوقات پیغمبر حتّی به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعهی چند هزار نفری - که کار خالصسازی خیلی آسانتر بود از یک جامعهی هفتاد میلیونی کشور ما - میخواست خالصسازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟ آن که یک گناهی کرده، باید میرفت؛ آن که یک تشری شنفته، باید میرفت؛ آن که در یک وقتی که نباید از پیغمبر اجازهی مرخصی بگیرد، اجازهی مرخصی گرفته، باید میرفت؛ آن که زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسی نمیماند. امروز هم همین جور است. اینجوری نیست که شما بیائید افراد ضعافالایمان را از دائره خارج کنید، به بهانهی اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائرهی خلّصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعهی شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است. از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانوادهی خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزهی نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجهی آن، خلوص روزافزون جامعهی شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.
سخنرانی مذهب علیه مذهب قسمت اول
سخنرانی مذهب علیه مذهب قسمت دوم