کافه مدیریت

زندگی تلفیقی است از علم و هنر

کافه مدیریت

زندگی تلفیقی است از علم و هنر

سلام خوش آمدید

دنیای بیرون 42

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۲، ۰۱:۳۷ ب.ظ

بابا اینی که از بوته‌ها بیرون اومد پسر بود یا دختر؟ گوشواره گوشش بود! بابا؛ اینا دو جنسن! اونی که یه جنسه خطرناکه چه برسه به اینا که دو جنسن!

 

امروز صبح عشق رو در گوشه درب واگن مترو دیدم!

دختری وارد واگن شد. پسری که آشنا بود دید.

پسر ماسک خود را از یک گوشه درآورد و بوسه‌ای بر پیشانی دختر زد.

دختر یک برگه دستمال کاغذی درآورد و با دقت عرق پیشانی پسر را گرفت.

 

دختر اول: چت کردن خیلی مزخرفه دست آدم درد میگیره!

دختر دوم: پس چکار کنیم؟

دختر اول: تلفن کنیم حرف بزنیم.

  • مصطفی علی محمدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کافه مدیریت

بررسی مسائل مدیریت ایران
ای روح متلاشی
بر جانم چه افکندی؟

پیوندها