کافه مدیریت

زندگی تلفیقی است از علم و هنر

کافه مدیریت

زندگی تلفیقی است از علم و هنر

سلام خوش آمدید

سفر تاریخی با ناصرالدین شاه

پنجشنبه, ۶ تیر ۱۴۰۴، ۱۲:۲۱ ب.ظ

اختیار قرار گرفتن در هر سوی تقابل روزگار و یا نشستن همچون موری بر روی تکه برگی خشکیده، سوار بر امواج خروشان این تقابل و در نهایت اثرپذیری از نتایج هر انتخاب در دنیا و آخرت بر گُرده هر انسانی است. مطالعه تاریخ اگرچه میگویند توسط فاتحان به نگارش در می‌آید؛ رویکرد و عمق نگریستن به رویدادها، شناخت جریان‌ها و تفکرات مختلف را به دلیل نگاه از زاویه برتر و بالاتر بیشتر می‌کند.

یکی از غنی‌ترین این منابع، اتوبیوگرافی (حسب حال) است که سلطان صاحبقران به عنوان سردمدار در میان پادشاهان، نمونه‌های منحصر به فرد در این زمینه ایجاد کرده است.

 

 

تاریخ بی دروغ (در وقایع کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار)

فصل اول: در جشن قرن سال پنجاهم سلطنت ناصر الدین شاه قاجار ذو القرنین

فصل دوم: در معرفی میرزا رضای کرمانی

فصل سوم: در سو اتفاق بعلت شقاوت و نفاق

فصل چهارم: در شکرگزاری از میرزاعلی اصغرخان صدراعظم

فصل پنجم: در روز دویم شهادت شاه شهید

فصل ششم: در ورود و جلوس مظفرالدین شاه قاجار بشهر تهران و تختگاه سلطنت

فصل هفتم: در کشتن میرزا رضای کرمانی

فصل هشتم: تا چند توان وضع مکرر دیدن-عزلی نصبی قیامتی آشوبی

ملحقاتی به نقل از صور اسرافیل

 

روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه

(خواندن این خاطرات به نقل یکی از تکه کلام‌های ناصرالدین شاه؛ خیلی خوب چیزی است.)

فصل اول: روزنامه خاطرات شهر محرم الحرام ۱۳۰۶ هجری قمری

فصل دوم: روزنامه خاطرات شهر صفر المظفر ۱۳۰۶ هجری قمری

فصل سوم: روزنامه خاطرات شهر ربیع الاول ۱۳۰۶ هجری قمری

فصل چهارم: روزنامه خاطرات شهر ربیع الثانی ۱۳۰۶ هجری قمری

فصل پنجم: روزنامه خاطرات شهر جمادی الاول ۱۳۰۶ هجری قمری

فصل ششم: روزنامه خاطرات شهر جمادی الثانی ۱۳۰۶ هجری قمری

فصل هفتم: روزنامه خاطرات شهر رجب ۱۳۰۶ هجری قمری

فصل هشتم: روزنامه خاطرات شهر شعبان ۱۳۰۶ هجری قمری

 

بابی‌ها و ناصرالدین شاه

روابط ایران با فرانسه، انگلیس، روسیه، افغانستان، هندوستان، عراق، عثمانی، وضعیت بابی‌ها و متن استنطاق میرزا رضای کرمانی و...

  

سفرنامه خراسان

سفرنامه فرنگ

کتاب اول سفر سوم به فرنگ

کتاب دوم سفر سوم به فرنگ

 

پی نوشت:

 

(ص 149PDF  یا 141BOOK)

روچیلد معروف یهودی هم که بسیار با دولت است، بحضور آمد. صحبت شد. حمایت یهودی‌ها را زیاد می‌کرد و از یهودی‌های ایران حرف می‌زد و استدعای آسایش آنها را می‌نمود. به او گفتم شنیده‌ام شما برادرها هزار کرور پول دارید. من بهتر آن می‌دانم که پنجاه کرور به یک دولت بزرگی یا کوچکی داده؛ مملکتی را خریده و یهودی‌های تمام دنیا را در آنجا جمع کنید و خودتان رئیس آنها بشوید و همه را آسوده راه ببرید که این طور متفرق و پریشان نباشید. بسیار خندیدم و هیچ جوابی نداد و به او حالی کردم که من از جمیع مثل خارجه که در ایران هستند حمایت می‌کنم.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کافه مدیریت

بررسی مسائل مدیریت ایران
ای روح متلاشی
بر جانم چه افکندی؟